ابن مسعود رونی شاعر مشهور. در مولد او اختلاف است بعضی گویند رونه قریه ای است به نیشابور از محال خاوران و برخی گفته اند رونه موضعی است به لاهور و قول ثالثی نیز هست و آن قول صاحب مجمعالفصحا است که گوید:اصلش از رونه قریۀ نیشابور است... و چندی در لاهور زیسته و باز برکاب سلطان پیوست لهذا برخی او را لاهوری دانند و او مدح ابوالمظفر ابراهیم بن مسعود (451- 492 هجری قمری) و مسعود بن ابراهیم بن مسعود کرده است (492- 508 هجری قمری). و در مولد و وفات او اقوال تذکره نویسان مختلف است و گویند مسعودسعد بسعایت ابوالفرج نفی و حبس شده است و ظاهراً بر اساسی نیست و انوری شاعر معروف تتبع اسلوب و شیوۀ او کرده است و گوید: زندگانی مجلس عالی در اقبال تمام چون ابد بی منتهی باد و چو دولت بردوام باد معلومش که من بنده بشعر بوالفرج تا بدیدستم ولوعی داشتستم بس تمام شعر چند الحق به دست آورده ام فیما مضی قطعه ای از عمرو و زید و نکته ای از خاص و عام چون بدین راضی نبودستم طلب میکرده ام در سفر وقت مسیر و در حضر گاه مقام دی همین معنی مگر بر لفظ من خادم برفت با کریم الدین که هست اندر کرم فخر کرام گفت من دارم یکی از انتخاب شعر او نسخه ای بس بی نظیر و شیوه ای بس بانظام عزم دارم کان بروزی چند بنویسم که نیست شعر او مرغی که آسان اندرون افتد بدام... و باز گوید: از متانت خیل اقبالت چو شعر بوالفرج وز عذوبت مشرب عیشت چو نظم فرخی. و دیوان او کرّتی بهند و بار دیگر با تصحیح پرفسور چایکین در طهران به طبع رسیده است. رجوع به لباب الالباب و آتشکدۀ آذربیگدلی و مجمعالفصحاء هدایت و حواشی آقای علامۀ قزوینی بر چهارمقاله شود