معنی ابن الفلات ابن الفلات (اِ نُلْ فَ) حربا. آفتاب پرست. خور. فطح. اسدالارض. خامالاون. بوقلمون. ابوقلمون. مارپلاس. آفتاب گردک. پژمره لغت نامه دهخدا