معنی ابق ابق (اُبْ بَ) جمع واژۀ ابوق و آبق، بدر رفتن خس و خاشاک از زمین، بسیار گفتن، بسیار بق بق کردن، فراخ گردانیدن چیزی، بچه زادن گوسفندان لاغر لغت نامه دهخدا