جدول جو
جدول جو

معنی ابراهیم ادهم

ابراهیم ادهم
(اِ مِ اَ هََ)
ابواسحاق ابراهیم بن ادهم بن منصور بن زید بلخی. نام یکی از اکابر زهّادنیمۀ اول قرن دوم هجری است که به سال 160 یا 166 ه. ق. در غزای بیزنطیه بشهادت رسیده است و پسر خواهراو محمد بن کناسه شاعر کرخی متوفی به 207 ه. ق. رادر رثاء او قصیده ای است و در آن اشارتی بر اینکه قبر ابراهیم در شهر غربی است و صاحب اغانی مدفن او را جدث الغربی میگوید. بنابر روایات دیگر روضۀ او در سوقین یکی از دژهای روم است و گویند او شاهزادۀ بلخ بود. روزی بشکارگاه هاتفی در گوش سر او ندا داد که ای ابراهیم آیا تو بدین کار آمدی ! از شنیدن آواز شوری در درون او افتاده از اسب بزیر آمد و جامۀ خویش بشبانی از شبانان پدر داده و پشمینۀ او درپوشیده روی بصحرا نهاد. دیرزمانی شوریده و پریشان در جبال و مفاوز بسر برد سپس بمکه شد و مجاورت خانه گزید و در آنجابصحبت چند تن از اولیا از جمله فضیل عیاض و سفیان ثوری و بقولی حضرت امام محمد باقر علیه السلام رسید و سرانجام به شام رفت و تا پایان عمر بدانجا بزیست. کرامت های بسیار بدو نسبت کنند و نام او چون مثل اعلای ترک و تجرید زبانزد اهل طریقت و شعرای صوفی مشرب است
لغت نامه دهخدا