جدول جو
جدول جو

معنی ابتهال

ابتهال(مِ عَ اَ)
زاری. بزاری دعا کردن. (زوزنی). دعا و زاری. زاری کردن. اخلاص ورزیدن در دعا. تضرع. ضراعت. ضرع. استکانت:
کم نمیکرد از دعا و ابتهال
کرد اجابت مستعان ذوالجلال.
مولوی.
چون چنین شد ابتهال آغاز کن
ناله و تسبیح و روزه سازکن.
مولوی.
، لعنت کردن. لعنت کردن بر یکدیگر. لعنت کردن یکدیگر را. مباهله کردن
لغت نامه دهخدا