معنی zupfen
zupfen
چیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با zupfen
impfen
impfen
واکسَن زَدَن، واکسینِه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
hüpfen
hüpfen
پَریدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
zalfen
zalfen
مُقَدَّس کَردَن، مَسح کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zuigen
zuigen
مَکیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zucken
zucken
شانِه بالا اَنداختَن، تِکان دادَن، لَرزیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
hupen
hupen
هوهو کَردَن، بوق زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی