معنی zunehmen
zunehmen
چاق شدن، افزایش وزن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با zunehmen
zunehmend
zunehmend
اَفزایِشی، بِه طُورِ فَزایَندِه ای، بِه طُورِ فَزایَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
annehmen
annehmen
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، گُمان کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Benehmen
Benehmen
رَفتار
دیکشنری آلمانی به فارسی
nehmen
nehmen
بَرداشتَن، گِرِفتَن، دَست گِرِفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی