معنی zottig
zottig
کثیف، پشمالو
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با zottig
fettig
fettig
چَرب
دیکشنری آلمانی به فارسی
Rotting
Rotting
دَر حالِ فِساد، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wettig
wettig
قانونی، حَلال
دیکشنری هلندی به فارسی
zonnig
zonnig
خُورشیدی، آفتابی
دیکشنری هلندی به فارسی
zondig
zondig
گُناه آلود، گُناهکار، گُناه آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
vettig
vettig
چَرب
دیکشنری هلندی به فارسی
zottelig
zottelig
ژولیدِه، پَشمالو
دیکشنری آلمانی به فارسی
zornig
zornig
بِه طُورِ عَصَبی، عَصَبانی، خَشمگین، خَشمگینانِه، عَصَبی
دیکشنری آلمانی به فارسی
pittig
pittig
بِه طُورِ تُند و تیز، تُند، پُرشور
دیکشنری هلندی به فارسی