معنی zerdrückt
zerdrückt
فشرده، خرد شده
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با zerdrückt
zerdrücken
zerdrücken
لَهو کَردَن، خُرد کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
verrückt
verrückt
خَندِه دار، دیوانِه، دیوانِه وار، عَجیب و غَریب
دیکشنری آلمانی به فارسی