معنی zappeln
zappeln
بیقرار بودن، بی قراری
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با zappeln
zappelnd
zappelnd
جُنبِش کُنان، بی قَراری
دیکشنری آلمانی به فارسی
zappelig
zappelig
بی قَرار
دیکشنری آلمانی به فارسی
Happen
Happen
رُخ دادَن، اِتِّفاق بیُفتَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
appel
appel
دَرخوٰاست، تَماس بِگیرید
دیکشنری فرانسوی به فارسی