معنی Wort
Wort
کلمه
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Wort
fort
fort
شَدید، قَوی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Worth
Worth
اَرزِشمَند، اَرزِش دارَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worst
Worst
بَدتَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worn
Worn
فَرسودِه، پوشیدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Work
Work
کار کَردَن، کاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Word
Word
حَرف زَدَن، کَلَمِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mort
mort
مُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sort
Sort
مُرَتَّب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wert
Wert
اَرزِش
دیکشنری آلمانی به فارسی