معنی vorschreibend
vorschreibend
به طور تجویزی، تجویزی، توصیه ای
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با vorschreibend
verschreiben
verschreiben
نُسخِه نِوِشتَن، تَجویز کُنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی