معنی vorhanden
vorhanden
موجود، موجود است
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با vorhanden
volharden
volharden
پافِشاری کَردَن، اِستِقامَت کُن
دیکشنری هلندی به فارسی
verharden
verharden
سَخت کَردَن، سِفت شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verhandeln
verhandeln
مُذاکِرِه کَردَن، مُذاکِرِه کُنَند
دیکشنری آلمانی به فارسی