معنی vibrieren
vibrieren
لرزیدن، لرزش
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با vibrieren
vibrierend
vibrierend
لَرزِش، اِرتِعاشی
دیکشنری آلمانی به فارسی
migrieren
migrieren
مُهاجِرَت کَردَن، مُهاجِرَت کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی