معنی verschwindend
verschwindend
ناپدید، ناپدید شدن، ناچیزانه
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با verschwindend
verschwinden
verschwinden
ناپَدید شُدَن، ناپَدید می شَوَند
دیکشنری آلمانی به فارسی
Verschwinden
Verschwinden
ناپَدید شُدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
verschwenden
verschwenden
اِفراط کَردَن، زُبالِه، ضایِع کَردَن، هَدَر دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی