معنی vermitteln
vermitteln
واسطه گری کردن، انتقال دهد
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با vermitteln
übermitteln
übermitteln
رِساندَن، اِنتِقال دَهَد، مُنتَقِل کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
vereiteln
vereiteln
مُخالِفَت کَردَن، خُنثیٰ کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی