معنی verfolgen
verfolgen
اذیّت و آزار کردن، مسیر، پیگیری کردن، تعقیب کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با verfolgen
vervolgen
vervolgen
اَذیَّت و آزار کَردَن، تَحتِ تَعقِیب قَرار دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verjongen
verjongen
کاهِش دادَن، جَوان کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verborgen
verborgen
پِنهان، پِنهان شُدِه اَست، مَخفی
دیکشنری هلندی به فارسی
vervolger
vervolger
آزاردَهَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vervolgens
vervolgens
بِه طُورِ متعاقبِ، رومینگ
دیکشنری هلندی به فارسی
verzorgen
verzorgen
داماد شُدَن، بَرایِ پَرَستاری کَردَن، پَرَستاری کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verborgen
verborgen
پِنهان، پِنهان شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی
versorgen
versorgen
تَأمین کَردَن، مُراقِبَت اَز
دیکشنری آلمانی به فارسی
vergolden
vergolden
طَلا کَردَن، طَلا
دیکشنری آلمانی به فارسی