ترجمه verbreiten به فارسی - دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با verbreiten
vertreiben
- vertreiben
- اِخراج کَردَن، راندَن، اَز جابِجا کَردَن، بَرکِنار کَردَن، بیرون کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
verbieten
- verbieten
- تَحرِیم کَردَن، مَنع، خارِج اَز قانون اِعلام کَردَن، مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی