معنی Verbot
Verbot
عدم اجازه، ممنوع کردن، ممنوعیت
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Verbot
Verbose
Verbose
پُرگویی، پُرمُخاطَب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Verbal
Verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
verbod
verbod
عَدَمِ اِجازِه، مَمنوع کَردَن، مَمنوعِیَت
دیکشنری هلندی به فارسی
berbat
berbat
بَد، بَدبَخت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Verrat
Verrat
خِیانَت کاری، خِیانَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
Gebot
Gebot
فَرمان، مُناقِصِه
دیکشنری آلمانی به فارسی