جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با veralten

verlaten

verlaten
تَرک شُدِه، تَرک کَردَن، مَتروک، رَها کَردَن، خارِج شُدَن، بِه طُورِ اَفسُردِه
دیکشنری هلندی به فارسی

vervallen

vervallen
فاسِد شُدَن، مُنقَضی شُدِه اَست، فَرسودِه، بِه طُورِ فَرسودِه، ویران، اَز دَست دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی