معنی ungewohnt
ungewohnt
به طور غیرعادّی، غیر معمول، غیرعادّی، ناآشنا
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با ungewohnt
gewohnt
gewohnt
مَعمولی، اِستِفادِه می شَوَد
دیکشنری آلمانی به فارسی