معنی ungeplant
ungeplant
برنامه ریزی نشده، بدون برنامه ریزی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با ungeplant
ongepland
ongepland
بَرنامِه ریزی نَشُدِه، بِدونِ بَرنامِه ریزی
دیکشنری هلندی به فارسی
ungalant
ungalant
بِه طُورِ بی دِل و بی اَدَب، بی اِرادِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
geplant
geplant
بَرنامِه ریزی شُدِه، بَرنامِه ریزی شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی