معنی umwerben
umwerben
دادگاه کردن، دادگاه
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با umwerben
erwerben
erwerben
دَریافت کَردَن، بِدَست آوَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
anwerben
anwerben
ثَبتِ نام کَردَن، اِستِخدام کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
umwerfend
umwerfend
با قُدرَت زیاد، خیرِه کُنَندِه، شِگِفت اَنگیز
دیکشنری آلمانی به فارسی
umgeben
umgeben
اِحاطِه کَردَن، اِحاطِه شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی
werben
werben
تَبلِیغ کَردَن، تَبلِیغ کُنید، گول زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی