معنی umherirrend
umherirrend
گذراندن، سرگردان
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با umherirrend
umherirren
umherirren
پیادِه رَویِ طولانی کَردَن، سَرگَردان، گَردِش کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی