معنی tot
tot
مرده
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با tot
rot
rot
آروغ، آروغ زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Rot
Rot
گَندیدَن، پوسیدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mot
mot
کَلَمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tout
tout
هَمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tôt
tôt
زود، اَوایِل، زودهِنگام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ton
ton
لَحن، شُما
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Pot
Pot
گُلدان گُذاشتَن، قَابلَمَه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ton
ton
لَحن، تُونالیتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
lot
lot
پَرواز، پَرواز کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی