معنی thermisch
- thermisch
- از نظر حرارتی، حرارتی، گرمایی
واژههای مرتبط با thermisch
thermisch
- thermisch
- گَرمایی، حَرارَتی، اَز نَظَرِ حَرارَتی
ätherisch
- ätherisch
- بِه طُورِ روحانی، اَثیری، فَراطَبیعی
etherisch
- etherisch
- فَراطَبیعی، اَثیری، بِه طُورِ روحانی
herrisch
- herrisch
- با رَفتار رَئیس مَآبانِه، رَئیس، بِه طُورِ سُلطِه گَرایانِه، بِه طُورِ مُتِکَبِّرانِه، رَئیس مَآب، سَرسَختانِه، سَلطَنَت طَلَب
heroisch
- heroisch
- بِه طُورِ قَهرِمانانِه، قَهرِمانانِه
heimisch
- heimisch
- خانِگی، بومی
chemisch
- chemisch
- شیمیایی
tierisch
- tierisch
- حَیوانی، حَیوان، مُوجودات شِناسی، وَحشیانِه
chemisch
- chemisch
- شیمیایی