معنی tätscheln
tätscheln
به آرامی ضربه زدن، ضربه زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با tätscheln
watscheln
watscheln
راه رَفتَن بِه طُورِ مُضحِک، دَست و پا زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
täuschen
täuschen
گول زَدَن، فَریب دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی