معنی symbiotisch
symbiotisch
به طور همزیست، همزیستی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با symbiotisch
symbiotisch
symbiotisch
هَم زیستی، بِه طُورِ هَمزیست
دیکشنری هلندی به فارسی
symbolisch
symbolisch
بِه طُورِ نَمادین، نَمادین
دیکشنری آلمانی به فارسی
symbolisch
symbolisch
بِه طُورِ نَمادین، نَمادین
دیکشنری هلندی به فارسی
symbiotic
symbiotic
هَم زیستی
دیکشنری سواحیلی به فارسی