معنی stornieren
stornieren
لغو کردن، لغو
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با stornieren
stolzieren
stolzieren
گَردَن کِشی کَردَن، فُحش دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
sortieren
sortieren
طَبَقِه بَندی کَردَن، مُرَتَّب کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی