stören stören زَحمَت دادَن، مُزاحِم، مُختَل کَردَن، مُزاحِمَت کَردَن، مُضطَرِب کَردَن دیکشنری آلمانی به فارسی
streng streng با دِقَّت، بِه شِدَّت، با شِدَّت، بِه طُورِ سَختگیرانِه، سَخت، سَختگیر دیکشنری آلمانی به فارسی