معنی Sprecher
Sprecher
گوینده، بلندگو
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Sprecher
sprechen
sprechen
حَرف زَدَن، صُحبَت کُنید، صُحبَت کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
prêcher
prêcher
مُوعِظِه کَردَن، مُوعِظِه کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sprache
Sprache
زَبان
دیکشنری آلمانی به فارسی