معنی Spieler
Spieler
بازیکن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Spieler
appeler
appeler
صِدا زَدَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Speller
Speller
هِجّی کُنَندِه، اِملا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spielen
spielen
سَرگَرم کَردَن، بازی کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
épeler
épeler
تَرکیب کَردَن، طِلِسم، هِجّی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
piller
piller
غارَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sieger
Sieger
فاتِح، بَرَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
speler
speler
بازیکُن
دیکشنری هلندی به فارسی
Spiel
Spiel
بازی
دیکشنری آلمانی به فارسی