معنی sich stellen
sich stellen
مقابل قرار دادن، خود را تحویل دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با sich stellen
sicherstellen
sicherstellen
اِطمینان کَردَن، اِطمینان حاصِل شَوَد
دیکشنری آلمانی به فارسی