معنی schwül
schwül
با گرما، داغ، به طور شرجی، شرجی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با schwül
Schwüle
Schwüle
گَرما و رُطوبَت، تُند
دیکشنری آلمانی به فارسی
schwer
schwer
بِه طُورِ سَنگین، دُشوار اَست، سَنگین، شَدید، شدیداً
دیکشنری آلمانی به فارسی
schril
schril
آزاردَهَندِه، شِیطون، زَنگ دار
دیکشنری هلندی به فارسی
schal
schal
بی روح، رُوسَری
دیکشنری آلمانی به فارسی