معنی schwindend
schwindend
کاهش یابنده، رو به کاهش است
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با schwindend
schwingend
schwingend
چَرخان، تاب خُوردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
schwinden
schwinden
کاهِش یافتَن، کَم شُدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
schwimmend
schwimmend
شِناگَر، شِناوَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
schwankend
schwankend
بِه طُورِ کاهِش یافتِه، تاب خُوردَن، دَمدَمی، لَرزان
دیکشنری آلمانی به فارسی
schwingen
schwingen
تِلو تِلو خُوردَن، تاب
دیکشنری آلمانی به فارسی