معنی Schneider
Schneider
خیّاط
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Schneider
schneidern
schneidern
دَستکاری کَردَن، خَیّاط
دیکشنری آلمانی به فارسی
schneiden
schneiden
بُرِش کَردَن، بُرِش دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی