جدول جو
جدول جو

معنی schätzen

schätzen
احترام گذاشتن، گنج، ارزش قائل شدن، تخمین زدن، تقریبی کردن، قدردانی کردن، گنجینه کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی