ترجمه scharf به فارسی - دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با scharf
schlaff
- schlaff
- اُفتادِه، لَنگی، بِه طُورِ اُفتادِه، بِه طُورِ شُلی، تَنبَل، سُست، شَل مانَند
دیکشنری آلمانی به فارسی
scherp
- scherp
- تُند، تیز، تَلخ، تُند و تیز، بِه طُورِ دَقیق، مُشتاقانِه، زَنَندِه، بِه طُورِ تُند، تیزلَبِه
دیکشنری هلندی به فارسی
schaars
- schaars
- اَندَک، کَمیاب، نایاب، بِه طُورِ کَمی، ناکافی، کَم، مُتِفَرِّق، بِه طُورِ پَراکَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی