معنی relevant
relevant
به طور مرتبط، مربوطه، مربوط، مرتبط
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با relevant
relevant
relevant
مَربوط، مَربوطِه، بِه طُورِ مُرتَبِط، مُرتَبِط
دیکشنری هلندی به فارسی
Relevant
Relevant
مَربوط، مَربوطِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
relevante
relevante
مَربوط، مَربوطِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
relevante
relevante
مَربوط، مَربوطِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
relevan
relevan
مَربوط، مَربوطِه، مُرتَبِط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relaxant
relaxant
آرامِش بَخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
irrelevant
irrelevant
بی رَبط
دیکشنری آلمانی به فارسی
relevansi
relevansi
اِرتِباط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Irrelevant
Irrelevant
بی رَبط
دیکشنری انگلیسی به فارسی