معنی reif
reif
بالغ، رسیده، به طور بالغ
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با reif
rein
rein
بِه طُورِ خالِصانِه، خالِص، مَحض
دیکشنری آلمانی به فارسی