معنی poliert
poliert
صاف، جلا داده شده
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با poliert
isoliert
isoliert
مُنعَزِل، جُدا شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
poliment
poliment
بِه طُورِ مُؤَدَّبانِه، مُؤَدَّبانِه، با اَدَب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
polieren
polieren
صاف و بَرّاق کَردَن، صِیقَل دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
plier
plier
تا کَردَن، خَم شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
polir
polir
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
polir
polir
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی