معنی plappern
plappern
پر حرفی کردن، غرغر کردن، پرگفتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با plappern
klappern
klappern
صِدایِ بُلَند ایجاد کَردَن، تَق تَق
دیکشنری آلمانی به فارسی
plappernd
plappernd
پِچ پِچ کَردَن، غُرغُر کَردَن، چَت کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
oplappen
oplappen
وَصلِه زَدَن، وَصلِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
plaudern
plaudern
حَرف اِضافِه گُفتَن، چَت کَردَن، گَپ زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
klappen
klappen
دَست زَدَن، کَف زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی