معنی phonetisch
phonetisch
آوایی، از نظر آوایی، به طور آوایی، به طور صوتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با phonetisch
phonemisch
phonemisch
بِه طُورِ واجی، واجی
دیکشنری آلمانی به فارسی
profetisch
profetisch
بِه طُورِ پیشگویانِه، نَبَوِی
دیکشنری هلندی به فارسی
fonetisch
fonetisch
بِه طُورِ آوایی، آوایی، بِه طُورِ صُوتی
دیکشنری هلندی به فارسی
poetisch
poetisch
بِه طُورِ شاعِرانِه، شاعِرانِه، شاعِری
دیکشنری آلمانی به فارسی