معنی paradox
paradox
متناقض، پارادوکس
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با paradox
paradoks
paradoks
مُتِناقِض، پارادُوکس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
paradoxal
paradoxal
مُتِناقِض
دیکشنری فرانسوی به فارسی
aparado
aparado
آراستِه، کوتاه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
paradoxal
paradoxal
مُتِناقِض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pasado
pasado
گُذَشتِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
papado
papado
پاپی، پَاپ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pardon
pardon
بَخشِش، عَفو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
varado
varado
گِرِفتار، سَرگَردان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
papado
papado
پاپی، پَاپ
دیکشنری پرتغالی به فارسی