معنی opfern
opfern
فداکاری کردن، قربانی کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با opfern
opfernd
opfernd
فَدایی، قُربانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
offeren
offeren
فَداکاری کَردَن، قُربانی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
opter
opter
اِنتِخاب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Opfer
Opfer
فَداکاری، قُربانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
offen
offen
آشِکارا، باز کَردَن، باز، بی پَردِه، صَریحاً
دیکشنری آلمانی به فارسی
fern
fern
دور، اَز راه دور
دیکشنری آلمانی به فارسی
open
open
باز، باز کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی