معنی oben
oben
طبقه بالا، بالا
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با oben
loben
loben
تَحسِین کَردَن، سِتایِش، سِتایِش کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
üben
üben
تَمرین کَردَن، تَمرین کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
open
open
باز، باز کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
ober
ober
بالا
دیکشنری آلمانی به فارسی