معنی neckend
neckend
آزاردهنده، اذیّت کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با neckend
necken
necken
آزار دادَن، اَذیَّت کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
hockend
hockend
چُمباتمِه زَدَن، خَمیدِه شُدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
juckend
juckend
خارِش دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
werkend
werkend
کاری، کار کَردَن، دَر حالِ کار
دیکشنری هلندی به فارسی
tickend
tickend
تیک تیک کُنَندِه، تیک زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
jeukend
jeukend
خارِش دار
دیکشنری هلندی به فارسی
lecken
lecken
لیسیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
nicken
nicken
سَر تِکان دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
bekend
bekend
مَعلوم، شِناختِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی