معنی mürrisch mürrisch با عصبانیّت، بدخلق، به طور ترشرو، به طور زودرنج، عبوس، گله مند دیکشنری آلمانی به فارسی
herrisch herrisch با رَفتار رَئیس مَآبانِه، رَئیس، بِه طُورِ سُلطِه گَرایانِه، بِه طُورِ مُتِکَبِّرانِه، رَئیس مَآب، سَرسَختانِه، سَلطَنَت طَلَب دیکشنری آلمانی به فارسی