معنی methodisch
methodisch
به طور روش شناسانه، روشمند
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با methodisch
methodisch
methodisch
بِه طُورِ رَوِش شناسانِه، رَوِشمَند
دیکشنری هلندی به فارسی
meteorisch
meteorisch
بِه طُورِ شَهاب وار، شَهاب سَنگی، شَهابی
دیکشنری آلمانی به فارسی
melodisch
melodisch
بِه طُورِ مِلُودیک، مِلُودیک
دیکشنری آلمانی به فارسی
melodisch
melodisch
بِه طُورِ مِلُودیک، مِلُودیک
دیکشنری هلندی به فارسی