معنی logisch
logisch
به طور منطقی، منطقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با logisch
logisch
logisch
بِه طُورِ مَنطِقی، مَنطِقی
دیکشنری هلندی به فارسی
komisch
komisch
بِه طُورِ کُمِدی، خَندِه دار، خَندِه آوَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
magisch
magisch
جادوئی وار، جادویی
دیکشنری آلمانی به فارسی
lyrisch
lyrisch
شاعِرانِه، غِنایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
topisch
topisch
اَز نَظَرِ مَوضِعی، بِه صورَتِ مَوضِعی
دیکشنری آلمانی به فارسی
modisch
modisch
بِه طُورِ شیک، شیک، مُدِ روز
دیکشنری آلمانی به فارسی
unlogisch
unlogisch
بِه طُورِ غِیرِمَنطِقی، غِیرِ مَنطِقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
fobisch
fobisch
تَرسناک، فُوبِیک
دیکشنری هلندی به فارسی
onlogisch
onlogisch
غِیرِمَنطِقی، بِه طُورِ غِیرِمَنطِقی
دیکشنری هلندی به فارسی